Sunday

عمو اسدالله

سعید: آخه عمو اسدالله! من نمیدونم چی باید به لیلی بگم

اسدالله: چی بگی؟ از بزرگی هات بگو. بزرگی هات رو بهش نشون بده. چیزهایی که تو وجودت کوچیکن رو بزرگشون کن. دخترا خوششون میاد.

سعید: اااااااه...عمو اسدالله الان چه وقت شوخیه؟

عمواسدالله: نره خر کجای قیافه من به طلخکها دربار میخوره؟ چرا نمیفهمی؟ ویزا سانفرانسیسکو رو به پررو بودن میدن. مامور روادید که لیلی و لیلی ها باشن اولویت رو میدن به آدم های پررو. هرکسی که راحت تر حرفش رو بزنه. وقتی داشت حرف میزد یه اتکا به نفسی تو صداش باشه. یه برقی تو چشم هاش باشه. همه اینها بستگی به گستاخی تو داره. تا حالا جفت گیری حیوانات رو دیدی؟ همیشه یه کاری میکنن که قدرتشون به چشم بیاد. زوزه میکشن، بال هاشون رو باز میکنن، بعضی هاشون هم رنگ عوض میکنن. اونوقت با خیال راحت میرن تخت میخوابن تا بلیط سانفرانسیسکو صادر بشه.
یادت باشه، آدما فقط ژست آدم بودن رو میگیرن. پاش بیفته از صدتا حیوون حیوون ترن.
تو هم برای اینکه کلاه سرت نره و چرخی تو ولایت آفتاب بزنی باید یادت باشه هر اونچه که باعث کلفت تر شدن صدات، صاف ایستادنت و پرنور تر شدن نگاهت هست رو حفظ کنی. کافیه نقاط قوتت رو بگیری تو مشتت و به خودت تلقین کنی که چیزی داری که دیگران رو به تو جلب کنه. انقدر باید بگی که ریشه کنه تو صدات تو نگاهت تو ریخت و قیافه ت.



No comments:

Post a Comment