Tuesday

او

دیدی همونجایی رو که دوباره میری بدون "او" چقدر سخت و دلهره آوره؟
شده ته دلت بلرزه وقتی اونجاهایی رو که با "او" رفتی حالا باید تنها بری؟
اما دیدی وقتی میری و برمیگردی یه گردگیری میشه مغزت؟ دیدی چه راحت میتونی کنار بیایی؟ انگار تا دیروز تو ذهنت بود اونجا "با" اون اما امروز میدونی اونجا "بی" اون هم هست، هنوزم خوش میگذره،هنوزم زیباست!
اونم همینه. اونم احتمالا یه شب قصد رفتن به جایی که با هم خاطره داشتید رو کرده،اتفاقا شب رو هم با گریه صبح کرده و اما بعداً حس بهتری داشته.
حس خوبیه. مثل بیماری که بعد مدتها درد نقاهتش، امروز فارغ شده.
آدمها همینن. همه یک روزی میرن. نه زمینی شدن نه هوایی. فقط مسیر طولانیه. بعضی وقتها یکی یا جفتشون، مسیرشون از اول تا آخر یکی نیست.

No comments:

Post a Comment